برای مهدا، که روزهای زیستهاش بار دیگر به رُندیِ روز اوّل شد
ما ملّت غرب-ستیز عادت داریم که هر چه فحش است به «سرمایهداری» و ما-یتعلّق-به نثار کنیم و البته از طرفی عنداللّزوم اگر اسکناسی زیر پایمان پیدا شد آن را هم تبرّکاً به «دارائی»هامان اضافه کنیم. در این بین یک خصلت ذاتی وجود دارد و آن «سرمایهداریِ فردیشده» است که البته کم از آن «سرمایهداریِ امپریالیستی» ندارد و در وجود بعضی از پیشگویانِ سقوط سرمایهداری نهادینه است. میخواهم بگویم این مبارزه با «جهانخواریِ» غرب چیزی جز یک خودزنیِ مضحک نیست؛ نظام سرمایهداری نظامی ست که پولپرستی را به رسمیت میشناسد و رُل آدمهای درستکار و زاهد را به شهرونداناش به شکلی کاریکاتوری القا نمیکند... خلاصه اینطور است که فاحشهخانهها تأسیس میشوند؛ گویا چون آدمها نمیخواهند ادای راهبها را دربیاورند، اگر فاحشهخانهها بسته شوند آنوقت بانوان آنکاره مجبور میشوند هزینهی ایاب و ذهاب را هم در صورتحسابشان بگنجانند -دریغ از اندکی تغییر. خلاصه اینطور است که در کشوری جهانخوار و کاپیتالیست، مردم برای چند صد دلار کسریِ دخل-و-خرجشان اعتراض میکنند، و اینور دنیا، در مهد استکبار-ستیزی، آدمهای زاهد حدود سههزار میلیارد تومان را در بیتالمال اضافی تشخیص میدهند و البته مردم در تاکسی شوخیهای بانمک میکنند.
۳ نظر:
چه شوخی بانمکی. ;)
شاید چیزی درمورد این جنبش اشغال بِی استریت، همین سر کوچه ما، نوشتم.
تا حالا یه متن رو به من تقدیم نکرده بودن! الان تو مایههای ذوق مرگ و اینام! :دی
البته یه چیزایی تو متنت به نظرم با هم جور در نیومد. مثلاً اینطور به نظرم اومد که معتقدی نظام اقتصادی ایران چیزی جز سرمایهداریه که به نظرم این طور نیست. ثانیاً ربط اختلاس و اعتراض رو هم به این قضیه درک نکردم.
آرش:
: )
بسیار ممنونام و منتظر!
مهدا:
:*
خوب نخوندی پَ متنو؛ گفتم این سرمایهداری خیلی شخصیتر و فراگیرتره تو بین تک-تک مردم.
( از طرفی نظام اقتصادی ایران هیچ دکترینی نداره... )
ارسال یک نظر