یادم میآید «اَل گور»ِ دموکرات، روزی گفته بود که: «من دارم از نابودی زمین در آینده حرف میزنم، ملّت به فکر ایناند که پاریس هیلتون امشب با کی میخوابد». میدانید؟ حکایت ما آدمها و سومالی هم یک همچینچیزی بایست باشد. بچهی معصوم دارد از گرسنگی میمیرد و ما به فکر این نماز-و-روزه و إحیا-گرفتن نیمبند خودمانایم؛ مثل شوریدگان در شب شهادت مولائی، تظاهر میکنیم که در غم متوفّا «بسیار دردمند وخسته و مأیوس»ایم. میترسم از اینکه این عبادات خالصانه و آن عشقْ به خانم هیلتون -هر دو- ریشخند خدا را موجب شوند که «تسبیح شیخ و خرقهی رند شرابخوار» یکجائی میان آغوش آن بانو و این سجّادهی ازرق، «عنان در عنان شوند» و حاصل عمری طاعت و عبادت را «به نیمجو نخرند»؛ عبادتی که «به تسبیح و سجّاده و دلق» است و نه «خدمت خلق». راهِ روشنفکریاش البته لایککردنِ Pageای در فیسبوک تحت عنوان «حمایت از مردم قحطیزدهی سومالی»ست و وجدان آسودهای که ما را به رختخواب میفرستد، به تختخواب شاید حتّا؛ همبستر با پاریس هیلتون.
۲ نظر:
اینجا به این داستان لایک دادن به این و اون - کلن فعال بودن فقط در دنیای مجازی- می گن slacktivism، که مخلوطی از دو کلمه س یکی به معنای علافی یا وقت گذرونی و دیگری به معنای فعالیت. بعد به این خاطر اینو بهش می گن که تو فرضن نشستی تو خونه ت، پاتو انداختی رو پات، یه هو این پیجه رو می بینی و لایک می زنی. نه هزینه ای واسه تو داره نه سودی واسه ی هدفت. اون وقت، اتفاقن این کاریه که مردم عادی تمام مدت انجام می دن. ربطی به روشن فکری نداره مگه این که هرکی رو که تو ایران به اینترنت و فیسبوک دسترسی داشته باشه رو "روشنفکر" بدونی!
منظورم از روشنفکر، معنای دقیق اصطلاحیاش نیس (Intellectual یا Scholar) ... منظورم معنای مجعول ادّعائیاشه... ینی صلحطلبیای که از نوک انگشتان و موس کامپیوتر فراتر نمیره و ادای لیبرالبودن رو در میآره...
ارسال یک نظر