با حمد و سورهای برای مهسا،
که معصومانه رفت و قربانی تمامیّتخواهی ما -مردها- شد
ارادهی زن، برای خودش نیست که خواستگاری را «جواب» کند یا گمان ببرد که میتواند دست به «انتخاب» بزند، اصلاً چه معنا میدهد؟ این هم از آن انگارههای فمینیستی ست... دختر باید مدرسه برود، کنکور بدهد و بعد یک مدرک آبرومندانهای بگیرد تا به «جهادِ اکبر»، یعنی خانهنشینی، بپردازد -برای پیکِ هوسخواهِ تن و جسماش: آقای خواستگار-؛ صاحب خانهی «بخت». عواقب ِهر جواب «ردّ»ی به آقای خواستگار، کاملاً بر دوش خود شخص زن است و حتّا امکان دارد علیه خودش در دادگاه مورد استناد قرار بگیرد. مخلص کلام اینکه اگر لباسی بر تن دارد و اندیشهای در سر، بایست هر دو را «درآورد»... زن است؛ میخوابد و مصرف میشود، میزاید و کشته میشود، بهقول سارتر «آیا میخواهید مادر خود را محکوم کنید؟»
۱ نظر:
بیشتر از این نمی شد موافق باشم.
ارسال یک نظر